نگاهی به تجربه تاریخ معاصر نشان میدهد سنگر پولپاشی به همراه برخی حمایتهای دیگر از بخش تولید، فعالان این حوزه را در شرایط رویایی قرار داده است. رویایی که به مرور با افزایش سطح توقعات دولتها از بخش تولید به کابوس تبدیل شده است.
دولت هرگاه اراده کند از بنگاهها میخواهد به دستورهای او گوش کنند در غیر این صورت حمایتها را برمیدارد. نتیجه و برآیند این راهبرد تاریخی اکنون به اینجا رسیده است که تولیدات ایران قدرت رقابت با کالاهای مشابه خارجی را ندارند و در صورت آزاد شدن نسبی تجارت یکی پس از دیگری با سقوط مواجه میشوند.
به نظر میرسد اگر ایران قصد دارد در مواجهه با دنیای امروز از تولید داخلی حمایت کند باید راهبرد دیگری را جز پولپاشی برگزیند. این یک توصیه سخت است اما باید در دستور کار قرار گیرد تا ناگهان در چاه نیفتیم. دولت باید به مثابه سیاستگذار به ایرانیان اطلاع دهد از این پس حمایت از تولید با پولپاشی از دستور کار خارج خواهد شد و در مقابل آزادی عمل به تولیدکنندگان داده میشود تا اختیار بنگاه خود را داشته باشند و از دخالتهای دولت کاسته خواهد شد.
دولت ایران دیر یا زود ناچار میشود آخرین سنگر حمایت از تولید یا همان پولپاشی از جیب مردم را رها کند چون در شرایط تازه انتخابهای تازه برای پساندازکنندگان فراهم میشود. در این وضعیت تنها بنگاههای تولیدی که توانایی رقابت در بازارهای داخلی و در بازارهای خارجی را دارند میتوانند باقی بمانند.
تجربه چندین دهه حمایتهای بیفایده و گلخانهای کردن تولید نشان میدهد باید گرههای زدهشده بر تولید را باز کرد و اجازه داد عنصر شریف رقابت جایگزین عنصر حمایت شود. ایران راهی جز این ندارد که تولید رقابتی را در برخی رشتههای دارای مزیت نسبی تقویت و تولید کالاهایی را که در آن رقابتناپذیر است، رها کند. باید از هر راهی که شده تولید را از تله حمایتهای بیفایده و بیاساس رها کرد و این جز با قبول اصل رقابت و باز کردن قفلهای زدهشده در مسیر بهبود فضای کسبوکار ممکن نیست.