بنگاههای اقتصادی ایران به ویژه بنگاههای صنعتی در وضعیت امروز ایران با دشواریهای واقعی در مسیر فعالیتهای خود روبهرو هستند. این دشواریها به اندازهای است که بهرهبرداری از ظرفیتهای نصبشده رشتههای گوناگون صنعتی را ناممکن کرده است و در نتیجه این وضعیت است که رشد بنگاههای صنعتی با اخلال مواجه شده است.
بنگاههای صنعتی را میتوان از نظر اندازه بنگاه به دو دسته بنگاههای کوچک و متوسط و بنگاههای بزرگ تقسیم کرد. البته که سختیهای این دو دسته بنگاهها در سطح کلان به هم میرسند اما در سطوح میانه و خرد هرکدام دشواریهای خود را دارند.
ساختار تولید صنعتی ایران گونهای آرایشیافته است که بنگاههای اقتصادی در تولید ارزش افزوده اقتصاد ایران اهمیت فوقالعادهای دارند. حدود 70 درصد اشتغال در بنگاههای با 1 تا 9 نفر کارکن و بیش از 50 درصد ارزش افزوده متعلق به بنگاههای بزرگ صنعتی با 400 نفر کارکن و بیشتر بوده است. این بنگاهها توانایی تامین هزینههای تحقیق و توسعه را دارند و به طور بالقوه دارای استعداد رقابت در بازار جهانی هستند.
بنگاههای بزرگ اما چند ویژگی دارند که راه را برای توسعه کامل آنها مسدود کرده است. رقابتناپذیری، وابستگی به حمایتهای دولت، متکی به بازار داخل و آسیبپذیر در برابر رکودهای اقتصادی (درونگرایی)، دارای تکنولوژی فرسوده، زیان انباشته، ناکارایی و ناکارآمدی در مدیریت، اتکای شدید به شانس (جهش محصول در بازار جهانی) برای سودآوری، اتکای شدید به خارج برای تامین مواد اولیه، کالاهای واسطهای، ماشینآلات و تخصص و آسیبپذیر در برابر تحریمهای تجاری برخی از این ویژگیها هستند.
اگر تنگناهای بنگاههای ایرانی را در وضعیت امروز در یک طبقهبندی جای دهیم به دو دسته میرسیم؛ یک دسته از مشکلات به تحریمهای آمریکا برمیگردد که به طور جدی برای صنعت و تولید ایران دردسر درست کردهاند و یک دسته تنگناها که از دل سیاستگذاریهای ناکارآمد برخاسته و در عمق جان بنگاهها نشستهاند و بنا بر قول صاحبان بنگاهها این دسته از تنگناها پیامدهای دهشتناکی بر فعالیت آنها برجای گذاشته که حتی از آثار تحریمها نیز جدیتر هستند. این دسته از سیاستهایی را که از دل شرایط سخت اداره اقتصاد کشور برمیخیزند و اکنون سد راه شدهاند میتوان به شکلهای گوناگون دستهبندی و جزئیات هر کدام از آنها را کالبدشکافی کرد.