حامی واقعی کارگران دارندگان آن اندیشه پیشبرندهای است که راه را برای پیشرفت و افزایش درآمد کل جامعه هموار میکند. برعکس این داوری نیز درست است که آن اندیشه و فکری که با انباشت کینه و تضاد راه را برای بازدارندگی جامعهها از مسیر پیشرفت بازمیدارد بدون تردید دشمنان کارگران هستند.
حداقل دستمزد؛ موافقان و مخالفان
حداقل دستمزد در واقع مقرراتی است در بازار نیروی کار که سطح پرداخت به کارگران را تعیین میکند. اقتصاددانان میگویند حداقل مزد نشاندهنده کمترین قیمتی است که به یک واحد نیروی کار قابل پرداخت است. هواداران حداقل مزد بیشتر در میان سیاسیون هستند که باور دارند بر اساس این روش میتوان امیدوار بود تنها راه افزایش مزدها برای همیشه بازمیماند و کارگرانی که مشمول این حداقل مزد میشوند میتوانند از این راه درآمدی برابر با حداقل معاش به دست آورند.
مخالفان حداقل مزد در اینباره نظر دیگری دارند. آنها میگویند این روش بهترین راه برای مبارزه با فقر کارگران نیست زیرا حداقل مزد از افزایش مهارت کارگران جلوگیری میکند و جوانان جویای کار را از ادامه درس خواندن بازمیدارد. علاوه بر این مخالفان حداقل مزد به تفاوت در میزان تواناییهای افراد جویای کار در انگیزهها، در داشتن هوش و نیروی یادگیری اشاره کرده و میگویند برابرسازی درباره قیمت کار میتواند این مزیتها را نابود کند.
منفعت نیروی کار در کدام است: وجود یا عدم حداقل مزد؟
در صورتی که از مسائل بنیادین منجر به نابرابر شدن وضعیت درآمدی گروههای انسانی در جامعهها با کمی مدارا بگذریم و تصورمان این باشد که جامعهها به سوی برابری اقتصادی و برابری منطقی حرکت میکنند میتوان به این پرسش مهم رسید که منفعت نیروی کار در چیست و به این پرسش پاسخ داد که حامی واقعی کارگران چه کسانی هستند.
واقعیت این است که در بلندمدت و برای دورههای طولانیتر تاریخی جامعهها منفعت کارگران و نیروی کار این است که کشور و جامعهای ثروتمندتر داشته باشند و درآمد سرانه جامعه بهطور میانگین افزایش یابد. در یک جامعه فقیر که درآمد میانگین شهروندان کمتر از نصف یا کمتر از میانگین درآمد سرانه جامعه پردرآمد است بهطور قطع و یقین احساس خوشبختی کمتری وجود دارد.
حامی واقعی کارگران دارندگان آن اندیشه پیشبرندهای است که راه را برای پیشرفت و افزایش درآمد کل جامعه هموار میکند. برعکس این داوری نیز درست است که آن اندیشه و فکری که با انباشت کینه و تضاد راه را برای بازدارندگی جامعهها از مسیر پیشرفت بازمیدارد بدون تردید دشمنان کارگران هستند. تجربه نشان میدهد در روزگار رونق اقتصادی و افزایش تقاضا برای نیروی کار است که کارفرمایان آمادگی پرداخت بیشتر را به ویژه برای کارگران با انگیزهتر و زحمتکشتر دارند. در غیر این صورت و در وضعیتی که اقتصاد کمجان و کمرونق است کارفرمایان هرگز توانایی ذهنی و مالی برای پرداخت همان حداقل مزد را نیز ندارند.
یکی دیگر از حامیان کارگران بدون تردید کسانی هستند که نمیخواهند با نردبان قرار دادن منافع کارگران پلههای ترقی و پیشرفت را برای خودشان یا حزبشان یا سندیکایشان بسازند. این داستان به ویژه با توجه به میزان رسوب اعضای ارشد سندیکاها و تشکلهای کارگری جای بحث بیشتری دارد. بسیار دیده شده است که رهبران اتحادیهها و سندیکاهایی که رسوب مدیریت در آنها نهادینه شده و انتخابات غیرآزاد دارند با وجود همه کمکاریهای ادواری برای کسب منافع واقعی کارگران و آموزش آنها برای ارتقای شغلی و سایر راهها برای ابراز شایستگیها منتظر میمانند تا در یک دوره کوتاهمدت مربوط به مذاکرات مزد با بزرگنماییها خودنمایی کنند. این گروه از رهبران احزاب و سندیکاها بدون اینکه واقعیتهای عینی را در بنگاهها و در سطح کلان اقتصادی ببینند با بزرگنمایی افراطی درباره هزینههای زندگی و بیان درخواستهای غیرواقعی به درو شدن عقل و منطق کمک کرده و فضای گفتوگوها را به سمت غبارآلودگی پیش میبرند. این گروه بدون تردید خیرخواه و حامی کارگران امروز و کارگرانی که از راه میرسند نیستند. اگر امروز ایران را نگاه کنیم و داستان حداقل مزد را با توجه به نکات بالا در دستور کار بررسی کارشناسانه قرار دهیم دوستان و دشمنان کارگران را خیلی زود میشناسیم. دشمنان کارگران همان کسانیاند که آشوب و بلوا را برگفتوگوی کارشناسی ترجیح میدهند.