قول مشهوری هست که دانش فاینانس در واقع ریاضیات مالی بسیار ساده ای است که با روشهای پیچیده ارزیابی و محاسبه و قیمت گذاری ریسک تلفیق شده است. از منظر کارآفرین و مدیر و فعال اقتصادی هم سرمایه گذاری و کارآفرینی و به طور کلی فعالیت اقتصادی چیزی جز ایجاد موازنه میان ریسک و پاداش نیست. اگر قرار است از تولید و رشد اقتصادی حمایت کنیم باز هم چاره را باید در نحوه ایجاد موازنه میان ریسک و پاداش جستجو کرد.
پاداش تولید حاصل ارزش گذاری بازار بر روی نهادهها و ستاندههای تولید است و دولت بهترین کاری که در مورد پاداش تولید میتواند انجام دهد این است که هیچ کاری انجام ندهد تا بازار وظیفه ذاتی خود را در ارزش گذاری و توزیع پاداش میان تولید کنندگان به درستی و با کارایی بالا انجام دهد.
میدان حمایت از تولید در عرصه اقدامات حاکمیتی اما، حوزه مدیریت ریسک است. در مورد مدیریت ریسک هم البته باید به این نکته توجه داشت که پوشش ریسکهای غیر مرتبط به دولت از سوی دولت واجد هزینههایی است که دولت برای تأمین آنها ناچار از مداخله در نظم طبیعی بازار و ایجاد اختلال در نظام توزیع پاداش اقتصاد است که در نهایت منجر به اختلال و مانع تراشی در روند تولید میشود. بهترین اقدام دولت برای حمایت از تولید، مدیریت ریسکهایی است که به واسطه فعالیتهای دولت به اقتصاد و به ویژه بخش خصوصی تحمیل میشود.