فرآیند توسعه صنعتی در کشورهای باسابقه مثل انگلستان، فرانسه و آمریکا و آلمان در سالهای ۱۷۵۰ به بعد که آن را سال تولد انقلاب صنعتی میدانند با توسعه صنعتی ایران نشاندهنده یک تفاوت بزرگ بود. این تفاوت به نفس مالکیت و مدیریت و نیز رویکرد توسعه صنعتی برمیگردد.
در کشورهای یادشده توسعه صنعتی پس از آن رخ داد که بازارهای داخلی از تولید انبوه لبریز شده بودند و باید صادرات رخ میداد و بازارهای تازه کشف و تسخیر میشد. بنابراین رویکرد توسعه صنعتی در کشورهای یادشده توسعه صادرات بود.
در ایران اما توسعه صادرات با رویکرد بازار داخلی بود که برای صیانت از تولید داخلی دیوار بلند تعرفه کشیده شد و صنعت ایران بهجای بازی در میدان واقعی به گلخانه برده شد. این شروع کجروی بود که متاسفانه در دهه ۱۳۴۰ سنگ بنایش بهوسیله برخی از مدیران گذاشته شد.
کجروی بعدی این بود که صنعت بزرگ و مادر در ایران را دولت پایهگذاری کرد و ذوبآهن را از روسیه گرفت و برای صنعت پتروشیمی منابع دولت را به کار گرفت و بعدها کارخانههای بزرگ ماشینسازی در تبریز، اراک، لرستان و کارخانههای بزرگ دیگر نیز با سرمایه و مدیریت دولتی شکل گرفتند.
در همه سالهایی که برشمرده شد یک حرف بر سر زبانها بود که نقطه شروع انحراف و شروع یک دوره بد در مسیر صنعتی شدن ایران بود. عبارت این بود: «شرایط اقتضا میکند در حال حاضر دولت برای توسعه صنعتی گامهای نخست را بردارد و بعد بهمرور آن را به بخش خصوصی واگذار کند.» این عبارت «شرایط اقتضا میکند» راه را برای حکمرانی بدون چون و چرای دولت در صنعت ایران باز کرد.