هرکس گمان میکند چاره کار دور کردن بنگاهها از تله مدیران سیاسیکار از مسیری غیر از مسیر اصلاحات ساختاری در حوزه دموکراسی و آزادی میگذرد میتواند به تجربه صد سال اخیر ایران نگاه کند.
***
در شرایطی که برخی مدیران سیاسیکار در همان گام نخست حرکت به سوی فسادزدایی در مسیر حاضر میشوند و اقدامهای احتمالی را بیاثر و منحرف میکنند چه میتوان کرد؟
واقعیت این است که راهحلهای کوتاهمدت و مقطعی توانایی پدیدار کردن فضای مناسب و غیررانتی در بنگاهداری را ندارند. برخی اقدامهای تکنیکی در آمریکا و کانادا درباره هیاتمدیره بنگاهها و تفکیک وظایف و اختیارات مدیران ارشد و همچنین قانونی کردن حور ناظری خارج از مدیران و صاحبان بنگاهها پس از فساد هالیبرتون اتفاق افتاد که البته موثر بود. اما در ایران باید موضوع از ریشه درست شود. پیدا شدن احزاب شناسنامهدار برای افزایش رقابت واقعی و کاهش حجم و گستره قدرت نهادهای دیگر در حوزه سیاست یک راه اصلی برای دور کردن فساد از بنگاهداری است.
اقتصاد آزاد و آزادی کسبوکار در گستردهترین حالت خود نیز چاره کار است. مدیر کارآمد و موفق و سالم در راس بنگاههای اقتصادی راه ورود سیاستورزان و سیاسیکاران به بنگاههای اقتصادی را تنگ و تاریک میکند. شناسایی سره از ناسره در یک دوره میانمدت به انقراض نسل مدیران سیاسی همهکاره چسبیده به قدرت منجر میشود.
هرکس گمان میکند چاره کار دور کردن بنگاهها از تله مدیران سیاسیکار از مسیری غیر از مسیر اصلاحات ساختاری در حوزه دموکراسی و آزادی میگذرد میتواند به تجربه صد سال اخیر ایران نگاه کند. در ایران آن کس که در جرگه صاحبان قدرت درآمد از یک محل قدرت به محل دیگر قدرت میرود اما همیشه صاحب قدرت است و البته ایستگاه آخر همان مدیریت عالی بنگاههاست.