این روزها درهرجایی که درختی و گیاهی هست، برگ های زرد و ریخته شده برزمین و بادهایی در حال وزيدن هستند که خبر از تغییر فصل می دهند و با خودنمايى به ایرانیان یادآوری می کنند پاییز رسيده است.
ایرانی ها پاییز را خزان نیز می نامند و این نام درذهنشان نوعی اندوه و دلمردگی و افت و زوال و سقوط را تداعی می کند.
به طور مثال برخى از مردم می گویند این روزها خزان شغل و کارو رونق است. یعنی اینکه این روزها شغل و کا ربرای کسی پیدا نمی شود و بیهوده بدنبال يافتن شغل و كارى نباشيد.
واقعیت تلخ همين است که این روزها اقتصادایران را خزان زده است و برگ ودرختان کسب و کارها ریخته یا می ریزد و شاخه ها و ساقه های کوچک و بزرگ اقتصاد در حال لخت و عریان وبی پناه شدن است.
این روزها ذهن و جان ودل فعالان اقتصادی درگیربدترین گزینه هاست و شمار قابل توجهى از صنعتگران قدیمی و اصیل هم که بنیه نیرومندترى داشتند از تاب و توان افتاده اند. این نوشته برای ايجاد ترس يا ناامیدی نیست و نوشته هایی از این دست را نباید دراین قالب ریخت و آنها را نکوهش و نهی کرد.
آن کس که دراین روزها نمی گوید یا نمی نویسد بیش از هرچیز به نقطه اى رسيده که احساس می کند همه راه ها بسته شده و کسب و کارها به بن بست رسيده اند . این گونه فعالان اقتصادی که شوربختانه درحال تكثيراند، سکوت کرده و يا به این نتیجه رسیده اند که گفتن و نوشتن دیگر فایده ندارد و چشم ها و گوش ها بر ین نوشته ها و سخن ها بسته شده است .
شاید این سخت باشد که همه اين مشكلات و نابسامانى ها را به دولت دوازدهم نسبت دهیم و سایر نهادها را در رساندن کسب وکار به نقطه خطرناک مقصر ندانیم اما برای عبور از این مسیر باید دولت پیشگام باشد. مطابق قانون اساسی و برپایه توزیع قدرت درمیان نهادهای اصلی اداره کننده جامعه دولت است که باید براساس اختیارات و داشته هایش، برنامه منطبق با شرایط روز و براساس واقعیت ها ارایه کند وبرسر اجرای آن اصرارکند . این قابل قبول نیست که دولت دست روی دست بگذارد و به این بهانه که شاید دیگران برسرراه سنگ بگذارند هیچ کاری نکند. تجربه نشان داده است هرگاه دولت برسر حرفی و خواسته ای کار کارشناسی کرده و ضرورت اجرای آن را به جامعه ایرانی درسطوح گوناگون خوب و مفید تبیین کرده است توانسته موافقت و همراهى بالاترین نهادها را بگیرد. درهمین روزها شاهد بودیم اصرارکارشناسانه دولت برای تصویب “اف ای تی اف درمجلس ” که یک روند سخت را طی کرده و احتمال ناکامی درتصویب آن از امكان موفقيت بيشتر شده بود به سرانجام نیک رساند. به نظر می رسد دولت در سیاستهای ارزی ، در سیاستهای تجاری و برنامه هاى پولی و بانکی نیز می تواند به نقاط امن و کارشناسانه برسد و بر اجرای آن بایستد و کارراپیش ببرد. اکنون درخزان تصمیمگیری و خزان كسب و کار گیر افتاده ایم و باید از این وضع رها شویم.
در چنين شرايطى وزراء يا هر فردی در دولت كه نتواند این راهبرد را در دستورکار قراردهد و توانایی تدوين برنامه هاى متناسب با اوضاع رانداشته باشد،بايد جایش را به نیروی دلسوز، با انگیزه و فداکار بدهد، شايد نوعى پوست اندازى دولت در حوزه اقتصاد به ايجاد انگيزه و اميد كمك كند. ریاست دولت دوازدهم نیز می تواند و باید چابک تر و چالاک تر باشد واگر این تصور را دارد که باید کارهای اساسی تر را انجام دهد از معاونان ارشد خود به ویژه معاون اول در حوزه اقتصادکمک بگیرد و به توصيه هاى دلسوزانه كارشناسان ، فعالان اقتصادي و بخش خصوصي كشور توجه كند تا خزان برخزان افزوده نشود.